چشمای نازش همه شب

میاد توی خیال من

دست و پامو گم می کنم

با اینکه نیست کنار من

تو رویاهام بهش میگم

دوست دارم عزیز من

آرزومه یه بار بگی

منو تا کهکشون ببر

می برمت به آسمون

به اون دورا تا کهکشون

به روی خورشید می شینیم

ماه و ستاره می بینیم

یه وقت می شه خسته می شم

اونو تو رویا ببینم

میرم به نزدیک خونش

شاید اونو من ببینم

چی کار کنم دیوونشم

عاشق و دل سپردشم

بدون اون نمی تونم

 کسی رو دوست داشته باشم

سروده جقله تنها